تعاون

تعاون

در فصل اول کتاب مطالعات اجتماعی پایه هشتم، به موضوع تعاون می­پردازیم. کلمه ی تعاون یکی از کلماتی است که بارها در ادبیات روزمره از آن استفاده می کنیم. در این طرح درس برای شفاف شدن این مفهوم ابتدا به واژه شناسی آن می پردازیم، سپس آن را در ادبیات روزانه ی خود بررسی می کنیم و  همچنین سطوحی که تعاون و همکاری می تواند در آن اتفاق بیافتد را مورد ارزیابی قرار می دهیم. سپس به سراغ ادبیات جامعه شناسی می رویم و معادل های این واژه را در ادبیات جامعه شناسی مورد کاوش قرار می دهیم. این بخش شامل دو عبارت یاریگری و گروه است. در مفهوم یاریگری ، تعاریف و ویژگی های آن را از نگاه استاد مردم شناسی دانشگاه علامه، دکتر مرتضی فرهادی و در مورد لغت دوم،  گروه، ویژگی های آن را از  نگاه دکتر رفیع پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی بررسی می­کنیم.  

در نهایت سراغ شرکت های تعاونی در جامعه امروز می رویم و حالت های مختلف آن را بیان می کنیم و یک نمونه موفق توسعه بر مبنای شرکت های تعاونی را بررسی می کنیم. در نهایت بحث خود را با یک سوال به پایان می بریم.

بعد از دیدن فیلم آموزشی می توانید سراغ تکالیف بروید و آن را انجام بدهید.

9 دیدگاه دربارهٔ «تعاون»

  1. کاملیا خرمی

    سلام وقت به خیر
    به عقیده من دلیل کمبود همکاری و یا ناموفق بودنش این هستش که امروزه تکنولوزی خیلی خیلی پیشرفت کرده برای همین با استفاده از دستگاه های یشزفته نیاز رو بر طرف میکنند .
    یک مثال که میتونیم در نظر بگیریم :کارگاه های کفش دوزی بود که عده ایی در قدیم برای مردم یک شهر کفش میدوختند و خودش یک تعاون بود ولی حال با ماشین های پیشرفته در عرض یک روز چندین جفت کفش تهیه میشود .
    حال در رابطه با ناموفق بودن ان میتوان گفت :
    نا اعتمادی در بین مردم(به جهت شرایط اقتصادی)
    و اینکه هم اکنون تخصص های زیادی وجود داره که امکان داره همه ,ان را بلد نباشند
    و اینکه مشغله های زیادی که مردم برای پول دراوردن و زندگی دارند

    1. سیما کاظمی

      ممنونم کاملیا جانم. نظرت رو سر کلاس به وقت خودش هم حتما مطرح کن تا در موردش بحث کنیم.

  2. خانم دلیل این که تعاونی های کشورمون سر انجام درستی ندارن می تونیم بگیم که ، اولش آدما به ظاهر می خوان یک قدمی به جلو برن و وقتی که مردم رو جمع می کنن به دنبال منفعت خودشون می رن ؟

    1. سیما کاظمی

      داری ناخودآگاه آلا به مفهوم قدرت و ظرفیت‌ آدم‌ها برای پذیرش آن اشاره می‌کنی که دقیقا می‌تونه درست باشه. اما نفع فردی کلا متغییر تاثیر گزاری هست

  3. سلام خانم کاظمی عزیز .
    به نظر من چون ما انسان ها عادت به تکی کار کردن و اهمیت به موفقیت فردی هستیم .
    و خیلی علاقه نداریم با هم کار انجام دهیم . زیرا برخی از افراد علاقه به کار گروهی ندارند ، برخی دیگر در گروه ها فعالیت ندارند و این باعث ميشود که افرادی که در گروه فعالیت زیادی دارند . از کارهای گروهی خسته شوند . زیرا کار را آن ها انجام داده اما برای تمامی افرادی امتیاز قائل میشوند .
    با تشکر از زحمات شما .

  4. سلام خانم به نظر من اینکه امروزه نمیشه تعاونی های موفق زیادی رو مثال زد یک دلیلش این هست که تعاونی های واقعی خیلی کمی به صورت گسترده وجود داره. امروزه مردم همش به دنبال منافع شخصی خودشون هستن و در حقیقت وقتی هم که گروهی رو بسازن الزامات هدف مشخص و احساس مشخص رو ندارن. البته بعضی از اعضای گروه. در حقیقت امروزه بیشتر گروه های بزرگ فقط افرادی هستن که دور هم جمع شدن و هدفشون مشترک نیست در واقع به منفعت جمعی فکر نمیکنن و همش بدنبال منافع شخصی هستند و این باعث میشه در بعضی مواقع احساس مشترکی در گروه نداشته باشن مثل رشوه و….که یکی از عواملش کم شدن اعتماد هست. مثلا اونقدر بستر دزدی ها در شبکه های مجازی زیاد شده که به سختی میشه به کسی اعتماد کرد و هر لحظه ممکنه اون فرد هویتی دیگه داشته باشه. یکی دیگه از عواملش همونطور که خودتون گفتید ماشینی شدن همه چیز هست مثلا یک کارگاه. یکی دیگه از عواملش به نظرم میتونه رشد زیاد تکنولوژی به خصوص شبکه های مجازی باشه. مثلا قبلا برای خرید مایحتاج زندگی همسایه ها دور هم جمع میشدن و گروهی به مغازه و یا بازار میرفتن اما الان هر کس خریدش رو به طور آنلاین انجام میده در حقیقت این رشد تکنولوژی باعث شده که چیز های مهم تری نسبت به دور هم جمع شدن و کارهای گروهی در ذهن مردم ایجاد بشه. البته این موضوع با ماشینی شدن همه چیز یخورده فرق می کنه چون مثلا انقدر در شبکه های مجازی چیز های متنوع وجود داره که همه وسوسه میشن به جای کار گروهی انجام دادن برن و به صورت فردی این اطلاعات رو تماشا کنن و یا بخونن یا مثلا در قدیم وقتی معلمی به دانش اموزان میگفت تحقیقی انجام بدن بچه ها تقسیم کار میکردن که مثلا چه کسی چه کتابی رو بخونه و یا بخره اما الان هر وقت تحقیقی باشه سریعا در اینترنت جستجو میکنیم و فکر میکنیم دیگه نیازی به تقسیم کار و گروه نیست. در واقع یجورایی این گروه رو چیزی اضافی میدونیم یک دلیل دیگش که نمیدونم درست هست یا نه کم شدن رشد جمعیت هست. مثلا در قدیم خانواده ها خیلی پر جمعیت بودن برای مثال یک خانواده دارای 7 یا 8 تا فرزند بوده و اینطوری اون بچه ها به طور معمول کار گروهی را یاد میگرفتند. مثلا انجام کارهای خانه به صورت گروهی. ولی الان مثلا خود من نه خواهر دارم و نه برادر. یکی دیگه از دلایلش که نمیدونم چطور توضیح بدم این هستش که مثلا در قدیم بچه ها همش در کوچه بازی میکردن اما الان جوری شده که از یک سنی به بعد همه فکر میکنن بزرگ شدی و در کوچه بازی کردن برای سن تو مناسب نیست و در شان تو نیست. اینها دلایلی بود که به ذهنم میومد امیدوارم چیزای خوبی گفته باشم ببخشید طولانی شد و البته ببخشید که الان این فیلم رو دیدم. چون من در پایه هفتم درس میخونم. نتونستم جلوی کنجکاوی خودم رو بگیرم و تا سال دیگه صبر کنم ممنون از شما و تدریس خوبتون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *